رویدادهای مهم طبیعت ایران در سال 1396

طبیعت ایران همواره در معرض تهدیدها و چالش های بسیاری بوده است، خلاصه ی آنچه هر سال در رابطه با گزارش های محیط زیستی منتشر می شود، بر آینده ی تاسف برانگیر و البته قابل تامل حکایت دارد، توصیه هایی مبنی بر لزوم توجه به محیط زیست و حفاظت از آن، از تمامی محافل رسمی و غیر رسمی به گوش می رسد و همه چیز از اراده ای عمومی برای حفاظت از طبیعت حکایت دارد، اما آنچه در واقعیت دیده می شود، همان درد همیشگی را تداعی می کند که از حرف تا عمل فاصله هنوز بسیار است. در آستانه 13 فروردین، روز طبیعت؛ به مهم ترین رویداد های دنیای محیط زیست و طبیعت ایران در سال 1396، نگاهی خواهیم داشت.

1- تهیدستی آسمان و دستانی که دست به کار شدند

آنچه وضعیت نزولات جوی امسال را در صدر اخبار محیط زیستی قرار داد، خبری بود که پاییز سال 96 را، خشک ترین فصل طی 67 سال گذشته می دانست. روند کاهش نزولات جوی، گروهی از متصدیان را بر آن داشت تا با بارورسازی ابرها چاره ای برای خشکسالی های پی در پی بیابند؛ با این حال، کارشناسان حوزه های مختلف محیط زیست، بارورسازی را با توجه به محدود بودن منابع کشور در این زمینه، به صلاح نمی دانند و در عوض مدیریت منابع آبی و درست مصرف کردن داشته های فعلی را راه درست مقابله با کم آبی و خشکسالی می دانند.

2- بازگشت امید و مهمان کشی

تنها درنای سیبری (Grus leucogeranus) دوباره به ایران بازگشت، این آخرین فرد از جمعیت درناهای سیبری شش سال متوالی است که هر سال در فصل کوچ (اواسط آبان ماه) به تنهایی در تالاب فریدون کنار فرود می آید.البته تالاب های ایران برای پرندگان مهاجر بدل به قتلگاه این پرندگان شده اند. به نظر می رسد اوضاع در تالاب های غربی ایران به وخامت پهنه های آبی شمال کشور نیست و از این پرندگان خسته از راه، در آن نواحی، استقبالی گرم تر به عمل می آید.

3- سرنوشت یوز آسیایی در دستان ماست

سال هاست که این گربه ی چابک تنها در محدوده ی مرزهای ایران دیده می شود و وضعیت به شدت در معرض خطر انقراض (CR) را دارد. سال 2001 (1380 شمسی) پروژه ی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از سوی برنامه عمران سازمان ملل متحد، آغاز شد و امسال در حالی به پایان سال هفدهم این پروژه رسیده ایم که خبرها حکایت از تصمیم این کمیته، برای کاهش تخصیص بودجه به پروژه ی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی دارد. با این همه، مسئولان پروژه ی حفاطت از یوزپلنگ آسیایی در تلاشند تا با همکاری یک گروه تحقیقاتی فرانسوی ، یوز ماده ای را که در پارک پردیسان تهران نگهداری می شود، به کمک لقاح مصنوعی، بارور کنند و به این ترتیب، گامی برای جلوگیری از انقراض این ذخیره ی ارزشمند ژنتیکی کشورمان بردارند.

4- کوسه کشی و کوسه سواری

کوسه های بی باله و دمی که امسال در سواحل جزیره ی شیف استان بوشهر، تلف شده بودند، زنگ خطر انقراض یکی از گونه های آبزی خلیج فارس را به صدا در آورد، این ماهیان که بر اساس باوری غلط مبنی بر دارا بودن خاصیت دارویی باله ها و دمشان، صید شده بودند، پس از قطع اعضایشان در آب رها شده بودند. خبر دیگری در همین حوزه، سواری گرفتن جوانی بوشهری از یک ماهی بسیار بزرگ به نام کر کوسه بود و البته قاعدتا نمی بایست در برابر آسیب های پر حجمی که به محیط زیست دریایی خلیج فارس، هر روزه وارد می شود، چنین بازتاب گسترده ای می یافت.

5- وای به روزی که بگندد نمک

تصویر یکی از کارکنان اداره ی محیط زیست گلستان با چماقی در دست و در حال حمله به توله خرسی در منطقه لوه، یکی از دردناک ترین خبرهای محیط زیستی امسال بود؛ توله خرسی که بدون توجه به دستورالعمل های موجود بیهوش شده بود، به دلیل روش غلط بیهوشی، ناگهان هوشیاری خود را به دست می آورد و به دلیل ترس به افرادی که اطرافش حلقه زده بودند، حمله می کند که با واکنش غیر اصولی کارکنان محیط زیست مواجه و با ضربات چوب به سرنوشتی دردناک دچار می شود. با بروز این اتفاق، لزوم مراجعه به دستورالعمل های علمی در رابطه با بیهوشی و انتقال گونه های حیات وحش بیش از پیش نمایان شد.

6- دریاچه ای که قرمز شد

مهارلو نام دریاچه ای فصلی به وسعت 600 کیلومتر مربع در استان فارس است که البته بخش بزرگی از بدنه ی آبی خود را از دست داده و در تیر ماه امسال به رنگ قرمز درآمد، کارشناسان اعلام کردند ورود فاضلاب به این دریاچه در کنار تبخیر بیش از حد آب آن، موجب رشد باکتری های نمک دوست (هالوفیت) در سطح آن شده که منجر به قرمز شدن رنگ دریاچه شده است. شاید این دریاچه سمبلی است از چشمان به خون نشسته ی فعالان محیط زیست ایران.

7- تالاب هایی بدون آب

روند خشکسالی ها امسال با شدت بیشتری در ایران جولان داده و بیش از همه، تالاب های کم بنیه ی ایران را با خطر خشک شدن مواجه کرده است، تالاب هایی که زمانی پهنه های وسیعی از منابع آبی بودند و امروز، با کاهش نزولات جوی و مدیریت غلط آب، با خطر کم آبی های بی سابقه ای رو به رو شده اند. به گفته ی کارشناسان، در سالی که گذشت، حدود 75 درصد تالاب های ایران با خطر جدی خشکی دست و پنجه نرم کرده اند که در این بین، وضعیت دریاچه ی ارومیه از همه وخیم تر است. جازموریان، پریشان و گاوخونی، پهنه هایی هستند که دیگر نمی توان آن ها را تالاب نامید، زیرا دیگر قطره ای آب هم در آن ها وجود ندارد.

منبع : مجله دانستنی ها شماره 200

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *